جدول جو
جدول جو

معنی باغان قوچان - جستجوی لغت در جدول جو

باغان قوچان
نام یکی از دهستانهای هفت گانه بخش شیروان شهرستان قوچان که در جلگه واقع است و راه شوسۀ عمومی قوچان به بجنورد از وسط آن عبور میکند، ناحیه ای است سردسیر و آب آن از رودخانه و قنات تأمین میشود، این دهستان دارای 12 آبادی بزرگ و کوچک است و جمع نفوس آن به 6293 تن میرسد، بزرگترین آبادی این دهستان اﷲآباد است که 1017 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)، قطعۀ زمینی دارای گل و درخت، باغ واقع در سرایها و خانه ها: خواجۀ بزرگ در این تعزیت بیامد و چشم سوی این باغچه کشید، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345)، نبایستی که ما به مصیبت آمده بودیمی تا حق این باغچه گزارده آمدی، (همان کتاب 346)،
در باغچۀ گل قصب چین
گردن زده زنگی رطب چین،
نظامی (الحاقی)،
باغبانان بشب اززحمت بلبل چونند
که در ایام گل از باغچه غوغا نرود،
سعدی (طیبات)،
هر کرا باغچه ای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشسته ست پریشان نرود،
سعدی،
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان،
سعدی (طیبات)،
تا هر کس که میخواهد از آن جویها بباغچه ها و بستانهاو حمامات و سایر مصلحتها از عمارات و غیر آن میبرد، (تاریخ قم ص 42)،
، هر کرتی از باغ بزرگ، (ناظم الاطباء)، قسمت مجزا شدۀ از زمین مشجر و با گل باغ، رجوع به باغچه بندی شود، گلشن، گلزار، زمین مشتمل بر درختان میوه دار و گلها، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 192)، در اصطلاح اصفهانیان، مبال، و رجوع به متوضاء شود، (یادداشت مؤلف)،
- باغچه رفتن، بمستراح رفتن
لغت نامه دهخدا